سفارش تبلیغ
صبا ویژن



جهانهای روهی چیست؟

  • نوشته‌شده توسط: نیما
  • تاریخ: چهارشنبه 91/11/4

 

برای اینکه بخواهیم جهانهای روحی را بشناسیم , در مرحله نخست اشاره ای به حالت کوچکترین ذره اتم می نمائیم و پس از آن به بیان چگونگی جهانهای روحی می پردازیم.

در هر اتم به جز شبکه هایی از مسیر حرکت الکترون و پروتون و نوترون ها , ذرات دیگری هم وجود دارند ولی مابقی فضای اتم را خلا فراگرفته است . فاصله بین الکترون ها و پروتون های یک اتم به نسبت حجمشان برابر است با فاصله تقریبی میان زمین و ستارگان . از نظر ظاهری , داخل این شبکه های اتم را خلا پر کرده , ولی در اصل خلائی در آنجا وجود ندارد بلکه تمام آن فواصل از عناصر اثیری پر شده اند و در حقیقت این عنصر اثیری است که عقل آن باعث ادامه نیروی چرخش و گردش الکترون ها و پروتون ها و نوترون ها در هر ذره ای از عالم هستی می شوند . یعنی اگر کره زمین را نسبت به کائنات یک اتم بدانیم , عالم اثیری که همان عالم روحی است تمام فضای های خالی آن را در بر گرفته است. عالم روحی بطور کلی , خلقت جهانهای خاکی را در بر دارد و ارواح فراوانی در این عالم مانند ارواح نگهبان , مرشد , ارواح نگهبان , مرشد , ارواح ناظر و ارواح سرگردان و برزخی و غیره حضور دارند.

برخی از ارواح که تازه از جسم خود جدا شده و تا مدت ها قادر به ترک آن نمی باشند و ارواح دیگر که بطور دائم در اطراف کره خاکی در حال رفت و آمد می باشند . گروهی از ارواح هستند که , همیشه در این جهان حضور دارند و با مردم خاکی زندگانی مشترکی دارند , ولی متاسفانه بشر از شناخت وجود آنان عاجز و غافل است . موجوداتی که در عوالم خاکی و روحی زندگانی می کنند , هر یک بر حسب ارتعاشات مواد موجود در آن جهان که متناسب با تکامل آنان می باشد ,قادر به درک حقایق عالم مخصوص به خود بوده و تنها از آن عالم آگاهی کامل دارند و از درک و شناخت عالم دیگر و یا بالاتر از خود عاجز هستند. چون برابر قوانین حیات هستی , زندگی نسل بشر در هر دو عالم (جسمانی و روحی ) عبارت از درک درجات مختلفی از ارتعاشاتی است که هر یک از عناصر , تنها توان دریافت اندازه معین و مشخصی از آن را دارا می باشند , زیرا رفتن به جهان های بالاتر , نیازمند پذیرفتن امواجی با دامنه های وسیع تر و سرعتی بیشتر است , ولی اگر ارواح بخواهند به عالم خاکی یا جهانهای فیزیکی گذشته خود برگردند , نیاز به استفاده از امواجی با دامنه ای ضعیف تر و سرعتی کمتر دارند تا بتوانند خود را به جهانهای مادی برسانند .انتخاب امواج پائین تر با فرکانس و سرعتی کمتر , در اختیار عقل ارواح می باشد . یعنی ارواح بنا به خواست خود و با استفاده از نیروی عقلی , تنها می توانند امواج پائین تری را در جهان های مادی انتخاب نمایند . چون انتخاب امواج بالاتر , مربوط به تکامل روحی و رشد عقلی آنان است.

علم روحی جدید معتقد است , عنصر اثیری ای که در حیات روحی , کلیه خلاء های جهان را پر کرده و در تمام نقاط آن وجود دارد , باید تمام کائنات را در بر گرفته و آن را پوشانیده باشد. یعنی این عنصر اثیری , در سطح زمین و بالاتر از این سطح , تا ارتفاع نا محدودی قرار گرفته است و کلیه عناصری را که تشکیل دهنده حیات , در خلقت می باشند , احاطه کرده است . این مواد اثیری به دلیل دارا بودن ارتعاشات سریع , از حد علم و درک و فهم بشر خارج است . علم فیزیک تجربی می گوید , هر ماده دارای طول موج و ارتعاشات مربوط به خود می باشد و قوه بینایی بشر می تواند تنها طول موج هایی را که بین چهار تا هشت میکرون قرار دارند ببیند و یا با بینایی مادی بدن انسان , نمی توان موجهایی را که از رنگ بنفش بالاتر و از رنگ قرمز پائین تر هستند را درک کرد.

مواردی در عالم وجود دارند که آنها هم برای بشر قابل لمس و درک و دیدن نیستند و مواد اثیری جهان آفرینش از همین دسته می باشند و با توجه به مطالب فوق , باید این حقیقت را باور داشت که تمام خلاء های موجود در کائنات , از ماده اثیری پر شده و جهان خاکی نیز در داخل این عالم اثیری قرار دارد . پس می توان گفت که عالم روحی در عالمی وجود دارد که بشر هم در آن عالم زندگی می کند. بهتر است بگوئیم , عالم ارواح هرگز از عالم مادی که بشر در آن حیات مادی خود را می گذراند , جدا نیست و تقریبا زندگانی مشترک و همزیستی دائم با ارواح دارد.

کل جهان ارواح از هر سمت بر جهان , بر جهان خاکی ما تسلط دارد و آن را در بر می گیرد بدون آنکه هیچیک از افراد بشر بتواند امواج تولید شده و یا حرکت ارواح را به سادگی ببیند یا درک بکنند

 


ادامه مطلب نظر

تناسخ چیست؟

  • نوشته‌شده توسط: نیما
  • تاریخ: چهارشنبه 91/11/4


تناسخ
 یعنی زندگی ها و تولدها و مرگهای پیاپی تا رسیدن به یک تکامل نسبی به عبارت دیگه زندگی جسمانی ما فقط به همین یک فرصت خلاصه نمیشه و پس از هر مرگی یک زندگی دیگه با یک جسم دیگه باز هم انتظار ما رو میکشه ولی این دفعه میتونی با یک جنسیت دیگه و یا یک ملیت دیگه باشه و شاید هم در یک سیاره دیگه.این روند چرخه تولدها و مرگهای متوالی این قدر ادامه پیدا میکنه که ما توی این کلاس درس(دنیا) پخته و ابدیده بشیم و دیگه نیاز به بازگشت مجدد ما به این جهان خاکی نباشه در نظریه تناسخ انسان قبل از اینکه انسان باشه در مراحل اولیه کمال جماد بوده که به اشیاء بی جان خطاب میشه مانند سنگ و کوه وخاک و... ودر مراحل بعدی کمال سیر نباتی را طی میکنه که منظور همان گیاهِ ودر ادامه حیوان و انسان که البته گذر از هر مرحله ای مستلزم زمان زیاد و تناسخات بی شمارِ اینکه ما حالا انسان هستیم یک شبه که انسان نشدیم با گذر از مراحل بالا به اینجا رسیدیم که این هم خود آخر راه نیست حالا باید فرشته خو بشیم و مقرب درگاه پروردگار چنانکه حضرت مولانا در مورد تناسخ و سیر تکاملی انسان چنین می فرمایند:

   از جمادی مردم و نامی شدم    از نما مردم به حیوان سر زدم

   مردم از حیوانی و آدم شدم     پس چه ترسم کی زمردن کم شوم

   جمله دیگر بمیرم از بشر       تا برآرم چون ملائک بال و پر

    بار دیگر از ملک پران شوم    آنچه در وهم ناید آن شوم  

    بار دیگر بایدم جستن ز جو      کل شیئی هالک الا وجهه

   پس عدم گردم عدم چون ارغنون   گویدم کانا الیه راجعون

 

معناو اقسام تناسخ
معناى «تناسخ ارواح» این است که ارواح از جسمى به جسم دیگر منتقل مى شوند و در اصطلاح هم به همین معناست; یعنى «با مرگ یک فردِ آدمى، روح او از کالبدش بیرون آمده، به بدن یک فرد دیگر، چه انسان و چه غیر انسان، حلول کند».

اقسام تناسخ
براى تناسخ اقسام مختلفى ذکر شده است و در یک تقسیم بندى کلى مى توان گفت تناسخ مطلق یا مُلکى، اعم از نزولى و صعودى عبارت اند از:
نسخ (حلول روح شخص متوفى در انسان ها)،

مسخ (حلول روح شخص متوفى در حیوان ها)

رسخ (حلول روح شخص متوفى در جمادات)

فسخ (حلول روح شخص متوفى در نباتات).

اگه قرار بود که هرکس فقط یک بار به دنیا بیاد و بعدش بره دیگه هدف از آفرینش تکامل انسان نبود بلکه فقط یک فرصت برای پاداش یا انتقام سخت خداوند بود وعدالت هم به هیچ عنوان اجرا نمیشد چون شرایط محیطی تولد انسان اجازه این عدالت رو نمی داد

کارما همون قانون عمل و عکس العملِ که در ادبیات فارسی به مکافات عمل مشهوره یعنی جهان مثل یک آینه میمونه که هرچی جلوش انجام بدی همون رو بهت نشون میده نه چیز دیگه ای رو و خوبی رو با خوبی و بدی رو با بدی نشون میده پس ما هم کارمای مثبت داریم وهم کارمای منفی چنانکه در آیه های 7 و 8 سوره زلزله اومده که:

پس هرکس هموزن ذره ای نیکی کند پاداش آن را میبیند و هرکس هموزن ذره ای بدی کند سزای آن را میبیند

هیچ جمله ای بالاتر از این دو آیه مفهوم کارمای مثبت و منفی را بیان نمی کنه

 

اما زمانی که دو قانون بالا رو(کارما و تناسخ) با هم ترکیب کنیم به همه پرسشهای مطرح شده در بالا پاسخ میده ولی نباید فراموش کنیم که بعضی از کارما ها مربوط به اعمالمون در زندگیهای گذشته میشه که سایه به سایه دنبال ما بوده و حالا تو این زندگی خودشو نشون میده خوب مسلم ِوقتی که ما تو زندگیهای گذشتمون دچار اشتباهات فراوونی شده باشیم تو این دنیا وضعیت خوبی مثل موارد بالا که ذکر شد نداریم ولی بعضی از کارما ها هم مربوط به اعمال ما نمیشه بلکه بر اساس  تقدیر خداوندِ مثلا برای آبدیده شدن ما یا برای تکامل سریعتر ما  یا اینکه پس از اون کارما یک چیز خیلی خوب انتظار ما رو میکشه که بر اساس صلاحدید 


ادامه مطلب نظر
مطالب جدیدتر