سفارش تبلیغ
صبا ویژن



جوک های با مزه

  • نوشته‌شده توسط: نیما
  • تاریخ: پنج شنبه 92/1/8

جوک های

یه روز یه مار می ره توی حموم زنونه. همه داد و فریاد می کنند، ماره می گه: نترسید، من کبری هستم!

شخصی تصادف کرده بود. او را به بیمارستان بردند. قرار شد روی تخت عمل قرار گیرد. مصدوم متوجه شد که دکتر جراح پیر است و دستش می لرزد. مصدوم گفت: من می ترسم. پرستار گفت: هیچ نترسید. درست است که دست آقای دکتر می لرزد ولی در موقع عمل همان طور که دست آقای دکتر می لرزد، ما هم تخت را تکان می دهیم.!!!

حیف نون می خواسته مین خنثی کنه، گوشاش رو می گیره پاش رو می ذاره روی مین!


به حیف نون می گن با داشبورت جمله بساز. می گه: داییم اومد بچه هاشو ورداشبورد.

گاوه سرما می خوره به جای شیر بستنی می ده!

حیف نون می ره فیلم شام آخر رو ببینه، همراهش قابلمه می بره!

حیف نون تو صف برنج فروشی بوده، برنج تموم می شه، می گه اشکالی نداره ته دیگ بده!

یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیمارستان می کنه. خلاصه رئیس بیمارستان رو تو یه بن بست گیر میاره. رئیس بیمارستان با ترس می گه از جون من چی می خوای؟ دیوونه هه می ره با دست بهش می زنه می گه حالا تو گرگی!

به حیف نون می گن چرا خودت رو به سپر ماشین می مالی؟ می گه می خوام اوقات فراغتم سپری بشه!

به حیف نون می گن علامت ! یعنی چی؟
می گه: شاشیدن ممنوع! حتی یک قطره!

حیف نون می گه: من دیگه سوتی نمی دم. می گن: از کِـی؟ می گه: از هر کِـی. از همین کِـی!
فرستنده جوک: حمیدرضا

به حیف نون می گن: چرا از حموم میای بیرون خیس نیستی؟ می گه: آخه با چتر می رم!

به حیف نون می گن فرق لامپ با مهتابی چیه؟ می گه لامپ گرده ولی نور می ده. مهتابی درازه ولی نور می ده!

 

 


ادامه مطلب نظر